شما اینجا هستید

اخبار » نمی توانم ازمدرسه و دانش آموزان فاصله بگیرم

گفتگو با استاد حسن عمادی پیشکسوت عرصه تعلیم و تربیت و معلم بازنشسته

نمی توانم ازمدرسه و دانش آموزان فاصله بگیرم

گفتگو از مصطفی مظفری

صدای بندر، مصطفی مظفری: یک عکس در فضای مجازی پخش می شود، شهرداری گناوه از یک راننده سرویس مدارس گناوه به عنوان راننده نمونه تقدیر می کند، عکس به دست یکی از دانش آموزان  قدیمی مدرسه شهید ثقفیان گناوه می رسد ؛ او در این عکس معلم و مدیر مدرسه ۳۷سال پیش خود را می بیند ویاداشتی می نویسد که در فضای مجازی منتشر می شود و خیلی از خانواده ها متوجه می شوند این راننده ی آژانس مهربان، همان معلم مهربان  و مدیر خبره ی چند دهه پیش مدارس گناوه است. بعد از آن سیل پیام ها به استاد عمادی عزیز سرازیر می شودو… استاد عمادی از جمله معلم های قدیمی و پیشکسوت گناوه است که سالهای زیادی از عمرش را صرف تربیت نسل جدید گناوه کرده و با وجود بازنشستگی هنوز نتوانسته دل از مدرسه و فضای آموزشی بکند، او حالا در قالب یک شغل دیگر در خدمت نظام آموزشی شهر است . اما خیلی ها نمی دانند که پیشکسوت نظام آموزشی شهر گناوه است!

این اتفاق مصادف شد با ۱۳ مهر و ۵ اکتبر که روز جهانی معلم است، برای همین و به پاسداشت مقام معلم  گفتگویی انجام دادیم با استاد حسن عمادی مدیر و معلم نمونه آموزش و پرورش و از پیشکسوتان تعلیم و تربیت گناوه که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

استاد عمادی با تبریک روز جهانی معلم بفرمایید  زاده کجا هستید و درچه سالی به دنیا اومدید؟

من در سال ۱۳۲۸ ودرروستای کلر به دنیا آمدم.

دوره تحصیلی تان چگونه بود؟ تحصیل را در مدرسه دانش گناوه شروع کردم و بعد ازآن حافظ ودر دوره راهنمایی هم اگر اشتباه نکنم درمدرسه دانش بودم و در دوره دبیرستان به خاطرنبود مدرسه گناوه سال اول دبیرستان را درآبادان سپری کردم و سپس به تربیت معلم بوشهر رفتم وتا دیپلم آنجا بودم و معلم شدم ودر سال ۶۷ دردانشگاه کازرون فوق دیپلم گرفتم.

ازهمکلاسیهای قدیمی کسی هم به یاد داری؟ مرحوم سید باقرحسینی ، سید حبیب حسینی، مرحوم معتمدی، آقای خورشید فقیه نویسنده بزرگ استان ، عبدالکریم عابدی و حیدرسیفی

چه سالی به استخدام آموزش پرورش درآمدید وازچه مدرسه ای شروع به تدریس کردید؟ پس از سپری کردن دوره خدمت در سال ۵۱ به آموزش و پرورش آمدم و درروستای تل تل مدیر و آموزگارآن روستا شدم.

چند دانش آموز داشتید؟ حدود ۲۵ دانش آموز داشتم و تا پایه ششم تدریس می کردم به خاطر همین امر خیلی وقتها صبح تا ساعت ۷ غروب مشغول تدریس بودم و وقت نمی کردم به گناوه برگردم وشب را در روستا می ماندم و با چراغ توری مشغول تدریس می شدم.

چه چیزی باعث می شد که بیشتراز مدت قانونی وقت بگذارید و تلاش کنید؟ من عشق و علاقه خیلی زیادی به معلمی داشتم و تمام و تلاشم این بود که دانش آموزان را در مسیر درستی قراربدهم و به همه دانش آموزان عشق می ورزیدم و خوشبختانه خیلی ازآنها به جاهای خیلی خوبی رسیده اند.

آن سالها حقوق معلمی چقدر بود؟ آن سا لها اصلاً به حقوق فکر نمی کردم فقط هدف و عشقم رشد وپیشرفت دانش آموزانم بود.

چه سالی به گناوه منتقل شدید؟ دو سال در تل تل بودم و بعد از آن دو سال در مدرسه حافظ گناوه تدریس می کردم. یک سال در پایه سوم و یک سال در پایه پنجم و بعد ازاین دوسال در مقطع راهنمایی مشغول به تدریس شدم. علاوه براینکه بازرس مقطع دبستان کل شهرستان یعنی گناوه و روستاهای تابعه شدم و پنج سال هم بازرس اداره بودم.

در این چند سال همزمان هم مسئول سپاه دانش دختر و پسر روستاهای گناوه بودم و هم بازرس نهضت سواد آموزی شهرستان گناوه

اوج فعالیت شما در مدرسه شهید ثقفیان بود چه سالی در این مدرسه مشغول شدید؟

درسال ۶۱مدیریت آن را به عهده داشتم که در آن زمان یک رکورد محسوب می شد. در این ۱۶ سال چون مدرسه نردیک دره بود ۲ بار سیل را تجربه کردم که باعث تعطیلی چند روزه مدارس شد بعد از ۱۶ سال حضورم در این مدرسه ساختمان این مدرسه تخریبی اعلام شد و من به مدرسه امیرالمؤمنین رفتم.

ازآن سالها خاطراتی هم دارید؟

خاطره از مدرسه چم شهاب

در یک روز بارانی که قرار بود ازگناوه به روستای تل تل بروم دیدم دره نزدیک روستا آب زیادی آورده به طوری که گذرازآن خیلی مشکل بود من موتورسیکلتم را همانجا گذاشتم و به کمک یکی از اهالی روستا از جایی که ارتفاع آن کمتربود گذشتیم و روز بعد برادرم ازگناوه موتورم را برداشت و از مسیر دیگری به تل تل آمد و من را به گناوه رسانید.

یکی ازخاطرات دیگرم روزی بود که مادر یکی ازدانش آموزان ران گوسفندی که ذبح کرده را به عنوان هدیه برای من به مدرسه آورد و من با این تفکرکه امکان دارد نوعی باج دهی باشد و حرف و حدیثی در پی داشته باشد از پذیرفتن آن عذر خواستم و وقتی آن مادر برگشت احساس ناامیدی و دلخوری را در وی دیدم این باعث شد که خیلی از کارم پشیمان شوم و این خاطره بد همراهم بود تا اینکه چند سال پیش وقتی که مریض بود و اواخرعمرآن مادر بود برای عذرخواهی به عیادتش رفتم و مفصل ازاو معذرت خواستم وطلب بخشش کردم. و کارخوبی که در این روستا به فضل خدا توانستم انجام بدهم جمع کردن همه افراد روستا در مدرسه به مناسبت یکی از اعیاد مذهبی بود. در آن دوره اختلافات زیادی در روستا بین مردم بوجود آمده بود که توانستم برای اولین بارهمه را در یک جا جمع کنم و همه دلهای مردم روستا را به هم نزدیک کنم.

از بین معلمین و همکارانی که داشتید کدام یک عملکرد بهتری داشتند؟ حاج محمود دشتی زاده، محمد عرب زاده، حسین دریاگرد، حسین دشتی، عبدالرسول گرگین پور، سید احمد موسوی، بهرام گرگی، نعمت اله واعظ  از معلمین موفق و همکار من بود.

درمدرسه شهید ثقفیان سه معاون خیلی خوب داشتم آقایان حاج اکبر رضایی – آقای مهراب قائدی و مرحوم رحیم زاده که خیلی در مدیریت ۱۶ ساله من مؤثرو کارگشا بودند.

در چه مدرسه ای بازنشسته شدید؟ پس از تخریبی اعلام شدن مدرسه شهید ثقفیان و یک سال تدریس در مدرسه امیرالمؤمنین بعد از آن به مدرسه فضیلت وعفت   به عنوان مدیر مشغول به کارشدم و بلاخره بعد از۳ سال در آن مدرسه بازنشست شدم.

چه عاملی باعث موفقیت و ماندگاری شما در پست مدیریت مدارس گناوه و همچنین محبوبیت شما بین دانش آموزان شد؟ من در طول خدمتم خودم را حامی دانش آموز می دیدم و هدفم تربیت صحیح دانش آموزو عشق و علاقه ای که به کارم داشتم کمک من د راین راه بودند.

اتفاق جالبی در این دوران اگربه یاد دارید تعریف کنید؟ در مدرسه شهید ثقفیان یکی از معلمان دانش آموز تنبل و ناآرامی را خیلی بد تنبیه کرده بود به طوری که جای تنبیه شدید روی بدن دانش آموز جا مانده بود. فردای آن روز مادر دانش آموز به مدرسه آمد. من به معلم گفتم میخواهم دل مادر دانش آموز را به دست بیاورم  واگرتند با شما حرف زدم ناراحت نشوید گفت باشه. مادر و معلم را به داخل دفتر آوردم و به معلم گفتم خیلی کار بدی کرده ای و بخاطر این کار بد الان نامه ات را می نویسم به اداره امکان داره شش ماه از کار تعلیق شوی و احتمالاً یک سال هم حقوقت توقیف شود. معلم هم حرف را که شنید زد زیر گریه و طوری گریه کرد که خودم هم متأثر شدم. من که برای بدست آوردن دل مادر و نکشیدن شکایت به اداره آن حرفها را زده بودم مورد باور معلم شده بود و هم نمی توانستم معلمم را هوشیار کنم . مادر که گریه معلم را درید به من گفت که من رضایت می دهم و از شما هم خواهش می کنم او را ببخشید و خوشبختانه قضیه که می توانست خیلی بد تمام شود به خوبی و با رضایت ولی دانش آموزخاتمه یافت.

و روزی که از استان تعداد زیادی بازرس و بدون خبر به مدرسه آمدند هر کدام سر کلاسی رفتند و وقتی کارشان تمام شد تصمیم گرفتند که مدیر مدرسه در سطح استان مورد تشویق قرار دهند که یکی ازبازرسین سر کلاس نرفته بود اعلام کرد که وضعیت توالت های مدرسه خوب نیست و آنروز توالت مدرسه جلوی تشویق استانی ما را گرفت.

مدیر مدرسه دخترانه عفت بودم اردویی برای آنها در روستای کلرترتیب داده بودم و چند تا از معلمان همراه آنها بود عصر آن روزبه من الهام شد که سری به محل اردوی آنها بزن. با موتور سیکلت رفتم به روستای کلر. تا رسیدم یکی از معلمان گفت  یکی از دانش آموزان به جای آب اشتباهاً نفت خورده و حالش خوب نیست . من دانش آموز را  روی موتور سیکلت پشت سرم گذاشتم با یک دست پشت کمرش را گرفتم وبا یک دست فرمان موتور را گرفتم. رفتم به روستای کمالی به منزل خواهرم گفتم آب لیمو می خواهم گفت نداریم گفتم در روستا هم گیر نمیاد گفت نه. حرکت کردم به سمت روستای شول در بهداری آنجا هم کاری انجام نشد. درراه برگشت به کلر بودیم که دانش آموز با هر چه در معده داشت از کله تا ناخن را خیس کرد و مجبور شدم تمامی لباسهایم را بشویم و خیس بر تن کنم ولی خوشبختانه حال دانش آموزخوب شد.

بعد از بازنشستگی چه حسی داشتید. احساس می کردم نمی توانم با دانش آموزان فاصله بگیرم و با آژانسی که تأسیس کردم کار سرویس مدارس دانش آموزان را برعهده گرفتم و سالی با ۱۵ تا ۲۰ دانش آموزارتباط روزانه دارم و در کنار دانش آموزان لذت می برم. هر هفته ۵ سال است که کار سرویس مدارس را انجام می دهم.

یک معلم برای موفقیت در کارش باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ معلم باید د رهنگام تدریس همه مشکلات زندگی را فراموش کند. چون در کلاس چشم در چشم معلم در چشم افراد می افتد که معلم نسبت به آنها دین دارد و او باید همه بارعلمی خود را در اختیار دانش آموز قرار دهد چون در آینده دانش آموزقراردهد. چون در آینده، دانش آموزان در مورد معلم قضاوت خواهند کرد.

چند تا از دانش آموزانی که مدارج بالای علمی را کسب کرده اند را نام ببرید؟

خیلی از دانش آموزانم به مدارج مهمی رسیده اند ولی آنهایی که یادم هست آقای دکتر اصغر چرومی زاده متخصص قلب هست که در شیراز سکونت دارد. آقای دکتر شمسی زاده دکتردندانپزشک . آقای ماشا اله احمدی شهردار گناوه – آقای محمد مظفری

به عنوان سخن پایانی اگر صحبتی دارید بفرمایید.

از واحد شهرداری و شورای شهرگناوه  بابت تقدیری که از اینجانب شد و همچنین نوشتاری که آقای محمد مظفری در پی این تقدیر در فضای مجازی انتشار دادند و به من محبت کردند کمال تشکر و قدردانی را دارم و کسانی که این چند روزدر فضای مجازی و تلفنی ابراز لطف کردند سپاسگذارم.

و برای حدود شش نفراز دانش آموزی که روزی به عنوان معلم و یا مدیر در خدمت آنها بوده ام سلامتی و زندگی خوب همراه با پیشرفت برایشان آرزو می کنم و هر خطایی سرزده از من را به عنایت خود ببخشایند.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

خبر بندر | بندرگناوه، بندر دیلم، بوشهر