گفتگو از اسماعیل کشتکار
گفتگو با علیرضا طارمی پیشکسوت فوتبال
ضعف مدیریت دلیل اصلی سقوط شاهین بود
-بیوگرافی لطفاً: علیرضا طارمی متولد ۱۳۳۶ از محله شیخ سعدون و تصویر بردار صدا و سیما هستم.
– فوتبال را از کجا و چه سالی آغاز کردید؟ مثل خیلی از بازیکنان دیگر از زمین های خاکی و از همان محله شیخ سعدون پشت مسجد که خیلی از بازیکنان درجه یک بوشهر از همان زمین رشد کردند. من هم بصورت غیر رسمی با تیم محلاتی شروع کردم ولی بصورت رسمی از سال ۱۳۵۲ با تیم نوجوانان ایرانجوان شروع به فعالیت کردم.
– پست تخصصی شما؟ دوران فوتبال من فراز نشیب فراوانی داشت ولی متأسفانه در گذشته مثل الان نبود که ما را راهنمایی کنند که در چه پستی بازی کنیم و در محرومیت کامل به سر می بردیم، در زمان مدرسه من فوروارد بودم بعد از آن دروازه بان شدم و تا سال ۱۳۵۲ که به ایرانجوان پیوستم در رده های نوجوانان، جوانان و بزرگسالان برای ایرانجوان دروازه بانی می کردم و بعد از گذشت مدتی از حضورم در ایرانجوان چونکه فیکس تیم نبودم و به حقم نرسیدم از ایرانجوان جدا شدم و به تیم پاس بوشهر پیوستم و در پاس بعنوان مهاجم آقای گل مسابقات نیز شدم و در پاس نقش آچار فرانسه را داشتم و در تمامی پستها بازی می کردم.
– از پاس قدیمی بگویید؟ پاس تیم محله ما بود که آن را تشکیل دادیم و از دسته سه بوشهر شروع کردیم و به دسته یک رسیدیم و زیر نظر شهربانی قدیم اداره می شد. البته بضاعت مالی خوبی نداشتیم و فقط به اندازه یک کفش و یک دست لباس به ما کمک می کردند و بیشتر بچه های جفره در این تیم بازی می کردند و در سال ۱۳۵۸ با تیم پاس شروع به فعالیت کردم و حدود ۱۱ سال بصورت پی در پی قهرمان بوشهر شدیم در باشگاه های بوشهر و جام حذفی و چه در دیگر جامها که یک رکورد به حساب می آمد و در دهه ی ۶۰ هم تیم منتخب بوشهر را بیشتر بازیکنان پاس تشکیل می دادند و آخر دهه ی ۶۰ یکسری تغییر و تحولاتی در نیروی انتظامی کشور بوجود آمد و شهربانی تبدیل شد به نیروی انتظامی و از همان موقع دیگر تیم پاس از بین رفت و بچه ها همه پراکنده شدند و به تیم های شاهین و ایرانجوان پیوستند و پاس با این درخشش خیره کننده اش منحل شد.
– آقای طارمی علت انحلال باشگاهی چون پاس چه می توانند باشد؟ یکی از دلایلش از بین رفتن انگیزه در بازیکنان بود، چونکه قهرمانی چیزی است که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و این تا حدودی و تا یک زمان خاصی جواب می دهد مثلاً بارسلون فعلی را ببینید در سه سال هر چه جام قهرمانی بود را گرفت ولی امسال شرایطش طوری بود که جام نگرفت و انگیزه قهرمانی تا حدودی از آنها گرفته شده بود و دلیل دیگر انحلال پاس هم عدم بضاعت مالی بود چونکه شاهین و ایرانجوان پول داشتند و هزینه می کردند و به بازیکنان پول می دادند و این دو باشگاه پیشنهاد خوب مالی به بازیکنان پاس می دادند و چونکه بازیکنان هم شرایط مالی مناسبی نداشتند پذیرفتند و این باعث شد که تیم از هم بپاشد.
– اولین مربی شما؟ در حقیقت زمان قدیم اصلاً مربی ها نقشی در رشد بازیکنان نداشتند چونکه آموزش وجود نداشت و مثل الان نبود که در مدارس فوتبال بصورت تخصصی کار کنند ولی به هر صورت در تیم ایرانجوان آقایان چاهی بخش و کبگانی بودند و در جام تخت جمشید سروان حبیبی هم مربی ما بودند که از تهران آمده بود و در تیم پاس هم آقای اکبر شمسا بودند.
– چند نفر از بهترین بازیکنان دوران خودتان را نام ببرید؟ زمانی که بازی می کردم سن من کم بود و بازیکنانی بودند که از نظر سنی خیلی از ما بزرگتر بودند ولی آقایان نادر اقدام، شریفیان، پورچنگی بازیکنان خوبی بودند ولی از همسن و سالان خودم اگر بخواهم نام ببرم از آقایان حمید کللی فرد، حسین وردیانی، ماشااله ماهینی و حسین صمیمی بازیکنان با استعدادی بودند. مثلاً در تیم ملی نوجوانان امید نسترن کاپیتان بودند، رضا ملاح زاده کاپیتان تیم ملی بود، رضا شیروانی، اصغر کامیاب بازیکنان تیم ملی جوانان بودند و در آن زمان بازیکنان بزرگ زیاد بود.
– بهترین سال ورزشی شما؟ سال ۶۸-۱۳۶۷ با تیم پاس.
– در حال حاضر فعالیت ورزشی هم دارید؟ بله، همان زمان که دوران بازی ما رو به پایان بود کمک مربی هم می ایستادم و بعدش هم در اوایل دهه ی ۷۰ مدارس فوتبال شروع شد و در آنجا مشغول شدیم تا الان در حال مربیگری و آموزش دادن به تیم های پایه هستم ضمن اینکه به همراه ایرانجوان در لیگ دو و یک کشور هم بوده ام و مدرک مربیگری A آسیا را دارم.
– بهترین بازی خودتان را به یاد دارید؟ دقیقاً نمی توانم بگویم کدام بازی چونکه بازی زیادی به همراه تیم منتخب بوشهر و تیم پاس انجام داده ام ولی در مقابل ابومسلم خراسان در مشهد جام حذفی کشور توانستیم یک بر صفراین تیم را شکست دهیم و یک بازی خوب انجام دادم و همچنین به همراه تیم منتخب بوشهر با تیم منتخب قزوین بازی داشتیم که در هوای بارانی و سردی این بازی برگزار شد و ما احتیاج به یک مساوی داشتیم و موفق شدیم نتیجه لازم را بگیریم و این هم یکی از بازیهای خوب من بود که به همراه تیم منتخب به لیگ دسته یک کشور رسیدیم.
– ارتباطی هم با باشگاه شاهین دارید؟ با توجه به اینکه پسرم مهدی در این تیم بازی می کرد به این تیم سر می زدم و با مربیان این تیم صحبت هایی می کردیم بخصوص با آقای کامیاب.
– شما پدر فوتبال استان را چه کسی می دانید؟ همانطور که گفتم کسی نبود که بصورت جدی کار کند ولی امثال مرحوم حسین غریبی که از جیب خودش برای این فوتبال هزینه می کرد همچنین آقای کبگانی یا اکبر گرانبها و حسین کازرانی را می شود نام برد.
یک خاطره ورزشی لطفاً؟ یک قسمتی از خاطرات من در جبهه ها بوده و خاطره ام این است که در جبهه هم تیم فوتبال تشکیل دادیم و مسابقات و جام برگزار می کردیم و حتی با دیگر جاها مسابقه می دادیم و روزهای بیاد ماندنی بود که هیچ وقت فراموش نمی کنیم.
– نظرتان در مورد یارگیریهای امسال شاهین چیست؟ خیلی ضعیف عمل کردند وقتی ایرانجوان می توانست خیلی کمتر از این هزینه کند چونکه خیلی از بازیکنانش مربوط به سال گذشته بودند و قراردادشان ۲۰ میلیونی بود یهو شد ۷۰ میلیون و شاهین هم به همین ترتیب، و در گرفتن یار اصلاً بوشهریها اختیار دار نبودند و هیچ چیز دست بوشهریها نبود. شاهین هم تشکیلاتش در آن زمان تهران بود و آقایان جهرمی و ابوالفتحی تصمیم گیری می کردند و آقای افراشته هم فوتبالی نبود و سر رشته این کار را نداشت که بخواهد تصمیم گیری کند و بیشتر در امور مالی کمک می کرد.
– شما فرمودید که آقای افراشته فوتبالی نبود و نتوانست درست تصمیم گیری کند ولی می توانست از چند پیشکسوت ورزش در این زمینه استفاده نماید؟ خوب افراشته شناخت و تخصص از فوتبال بوشهر و نیروهای بومی استان نداشت و به هر صورت بیشتر زور دست منابع مالی بود که می خواست تیم را ساپورت کند و آنها در تهران بودند و شرایط برای اینها می گذاشتند و با توجه به اینکه ما در جلسات شاهین نبودیم نمی توانیم بطور یقین بگوییم ولی چونکه شاهین نیازمند پول بودند و تحت فشار آنها تن به همه چیز می دادند و آقای افراشته هم اگر کسی را معرفی می کرد شاید آنها در تهران موافقت نمی کردند.
– شاهین امسال با درخشان شروع کرد و به کریمی و در آخر به کامیاب رسید شما کار کدام را بهتر دیدید؟ من فصل گذشته و زمان آقای استیلی هم می رفتم و تمرینات را می دیدم و در مجموع کارشان ضعیف بود و پسر خودم بازیکن با استعدادی است و فصل گذشته به شاهین رفت و تمرینات شاهین را می دیدم تا او و چند بازیکن جوان دیگر را کنار زمین گذاشته اند و پاس کاری می کنند و تیم اصلی در یک طرف دیگر زمین مشغول به تمرین هستند و این جوانان را وارد تمرینات اصلی نمی کنند و به نوعی عصبانی شدم که چرا از این بچه ها و مهدی استفاده درست نمی کنند و تورنمنت های مختلف کشوری رفته و آقای گل شده و در مقابل یک بازیکن خارجی داشتند با قرارداد ۳۰۰ میلیونی و از او استفاده می کردند در حالی که مهدی خیلی از او سر بود ولی مورد استفاده قرار نمی گرفت و می خواهم این را بگویم اگر اینها مربی بودند باید تشخیص می دادند که این یک بازیکن جوان و با استعداد است ولی تشخیص ندادند و خودم مجبور شدم رفتم پیش آقای مرزبان و استیلی و شرایط را به آنها گفتم تا حاضر شدند مهدی را تست کنند و متوجه شدند چه بازیکن خوبی است و بعد از آن از مهدی استفاده کردند و تا حدودی به جایگاه خود رسید و از بین مربیانی که نام بردید هیچ کدام در حد انتظار نبودند و ما از آقای کامیاب توقع داشتیم که یک تغییراتی ایجاد می کردند دوباره کار آنها را ادامه داد ولی آقای کامیاب که تیم را دست گرفت و چند بازی که انجام دادند بد نبود و خوب بازی کردند و تلاش خود را کرد ولی خیلی دیر تیم به آقای کامیاب رسید و دیگر کاری از دست آقای کامیاب بر نمی آمد و در شرایط خیلی سختی تیم را تحویل گرفت و اگر اول فصل تیم را به آقای کامیاب می دادند تیم خیلی بهتر نتیجه می گرفت و تیم سقوط نمی کرد.
– چه چیزی باعث شد که مسئولین شاهین به بومی ها اعتماد نکنند؟ در حقیقت باید از خود مدیران و مسئولین شاهین سؤال شود، ولی ما زیاد در رده های پایه کار کرده ایم و بازیکنان زیادی می شناسم که به کار شاهین و ایرانجوان می آمدند ولی متأسفانه این دو باشگاه از این استعدادها ی بومی استفاده نمی کنند و باید پاسخگو باشند که چرا با این همه استعداد و بازیکن خوب بهره کافی را از این جوانان نمی برند و این برای خود من هم سؤال است و با خیلی از بزرگان تیم ها در این مورد صحبت کرده ایم ولی متأسفانه گوش آنها بدهکار نیست و همین مسله باعث عقب گرد فوتبال بوشهر شده است و دلخوش این بودیم که شاهین متعلق به بوشهر است ولی وقتی هیچ بازیکن بوشهری در این تیم وجود ندارد چه فایده دارد و در گذشته دور هم دو تیم ایرانجوان و شاهین از بازیکنان غیر بوشهری استفاده می کردند ولی نه به این شدت مثلاً سه یا چهار بازیکن غیر بومی داشتند ولی الان برعکس شده سه، چهار بومی دارند و بقیه غیر بومی هستند و قبلاً بازیکنان بوشهر مثل محمود ابراهیم زاده، حسین حیدری در تیم هایی مثل ابومسلم بازی می کردند یا در ملوان انزلی حمید کللی فرد بازی می کرد یا رضا ماهینی و احمد رزمی در برق شیراز بودند و ما خودمان تولید بازیکن می کردیم و به دیگر تیم های کشور می دادیم و الان چه شده که ما باید از بیرون بازیکن بیاوریم.
– شاهین و تراکتور تقریباً با هم به لیگ برتر آمدند حالا آنها کجا هستند و ما کجا، دلیل این همه اختلاف چیست؟ بین آقای کشتکار هم بحث مدیریت است و هم مسائل مالی است چونکه اگر جایی مدیریت نباشد و پول باشد مثل الان شاهین می شود چونکه شاهین ضعف مدیریت داشته که به این حال و روز افتاده است چونکه شاهین نسبت به بقیه تیم های لیگ برتری پول بیشتری داشته مثلاً صبا با چهار میلیارد بسته شده یا فجر سپاسی با دو میلیارد تومان بسته شده ولی مدیریت شرط اول است و اگر وجود نداشته باشد نتیجه کار می شود سقوط شاهین.
– ایرانجوان امسال یک سال موفق را پشت سر گذاشت، دلیل این موفقیت چه بوده است؟ بله ایرانجوان یک سال خوب و موفق را پشت سر گذاشت و به پلی آف نیز رسید و عمده موفقیت ایرانجوان استفاده کردن از بازیکنان بومی است هم کادر فنی این تیم بومی است و هم چند بازیکن بومی دارد و همین عامل موفقیت ایرانجوان بود و اگر شاهین هم چنین کاری می کرد حال و روزش اینگونه نبود.
– چرا ایرانجوان برخلاف دیگر بازیهایش پلی آف ها را خوب بازی نکرد؟ وقتی می گوییم استخوان بندی تیم باید بومی باشد به همین خاطر است، بازیکن غیر بومی می آورند و وقتی در موعد مقرر پول به او پرداخت نشد در شرایط حساس زمانی گلوی باشگاه را می گیرند و تیم را وارد حاشیه می کنند، ایرانجوان هم همین قصه را در پلی آف داشت و در پلی آف دور رفت چند بازیکن خارجی و غیر بومی عصبی بودند و شیطنت می کردند و طوری که من شنیدم روز قبل از بازی بخاطر مسائل مالی درگیری داشته بودند و برخورد خوبی هم با مدیر عامل خود نکرده بودند و این مسائل خیلی تأثیرگذار است و مسئولین باشگاه بازی را خیلی حساس کردند و به بازیکنان استرس وارد کردند و نتوانستند چون بازی های گذشته کار کنند و تیم گهر هم استخوان بندی بهتری نسبت به دیگر رقبای ایرانجوان داشت.
– حرف آخر؟ تشکر می کنم از شما آقای کشتکار و مدیر مسئول نشریه که فرصتی در اختیار بنده قرار دادید تا مقداری در مورد مسائل و مشکلات فوتبال بوشهر صحبت و درد دل کنیم.