غریبه های شهر ما دیگر نیستند !
ضرغام خرمی
صدای بندر: از خیابان استخر به سمت مدرسه فضیلت عبور می کنم با مرور خاطر ات گذشته دوران دبستان ،ناخودآگاه به یاد غربت ها یا کولی های حاشیه بند دره گناوه افتادم . وقتی خیابان خاکی خانه تا مدرسه را طی می کردیم در حاشیه خیابان چادرهای سیاه خاک خورده دیده می شد موتورسیکلت کنار چادرها ، مردان با چهره سیاه سوخته سبیل پرپشت ، زنانی با لباسهای رنگی ، زنان جوان و پیرزنانی که تمام پیشانی و چانه اشان را خالی کوبی کرده بودند گوشواره بلندی بر گوش آویزان می کردند ، کودکان قد و نیم قدی که در چادرها می لولیدند ، کودکان با لباسهای کهنه ، طول روز در خیابان پرسه می زدند گدایی می کردند . غربت ها جای ثابتی برای زندگی نداشتند در برخی مناطق کشور با نامهای دیگری چون کولی، لوری، لولی، قرهشمال و جوکی نیز نامیده میشوند، منابع تاریخی منشأ آنها را هندوستان میداند. قشر فرودستی که مردان آن شغل آهنگری، ساخت تبر؛ چماق ، کار مطربی و ساخت موسیقی دست ساز بود در گذشته دور به روستا اطراف گناوه می رفتند الاغ معامله می کردند و برای مدت کوتاهی اقامت داشتند . معروف ترین نام های که از آن دوران در خاطر مردم گناوه مانده. امرو غربت ، اسا غریب ، نعمتو غربت ، نعمتو داخل مجالس عروسی نی می زد شعر می خواند ؛ یکی از شعرهاش اگه به جیمی نگفتم، خار تو چه چاشت نگفتم ، غربت ها بیشتر ساکن برازجان و شیراز بودند
با توسعه محلات شهر گناوه غربت ها از گناوه مهاجرت کردند به نظر می رسد در برخی از مناطق با تغیبر سبک زندگی و تحولات اجتماعی در کشور ، غربت ها زندگی کوچ نشینی را کنار گذاشته و سکونت دائم داشته باشند در سرشماری رسمی آمار دقیقی
از تعداد غربت ها عنوان نمی شود مطالعه میدانی در استان و شهرستان صورت نگرفته است.تاریخ پر رمز و راز پیدایش غربت ها ، هنوز هم مرموز و مبهم است
جامعه امروز مثل قبل پذیرا این قشر نیست .
یادش بخیر هر وقت داخل خانه جار و جنجال و شلوغی می کردیم می گفتند چه خبر ، غربت بازی در آوردین