نامه محمد مظفری به احسان عبدی پور کارگردان فیلم سینمایی تنهای تنهای تنها
سلام یار دبستانی
احسان عزیز امیدوارم این روزها حالت خوب باشد ،بخصوص اینکه شنیده ام داری کارهای تدوین فیلم جدیدت سیاه و سفید را انجام می دهی . حیفم می آید همین اول نامه این را ننویسم و به تو نگویم که من هم مثل خیلی از هم استانی ها ی خوبمان از اینکه برای اولین بار یک فیلم سینمایی مستقل و کاملا بوشهری بر روی پرده سینماهای کشور در حال نمایش است در پوست خود نمی گنجم .
احسان جان هفته گذشته به همراه تعدادی از دوستان روزنامه نگار برای دیدن فیلم تنهای تنهای تنها به سینما بهمن بوشهر رفتیم تا برای دومین فیلم خوبت را ببینم با این تفاوت که اینبار به همراه خانواده بودم ….خوش گذشت ،هم خندیدیم ، هم گریه کردیم ، هم ذوق کردیم ؛خلاصه از اینکه دوباره این فیلم را می دیدم و با نگاه تازه تر به اثرت نگاه می کردم خوشحال بودم .بعد از پایان فیلم هم با تعدادی از دوستان درباره فیلم صحبت کردیم .
دوست خوبم
ساختن یک فیلم تاثیر گذار و موفق بدون پشتوانه مالی و با کمترین امکانات کار بسیار دشواری است که تو به آن دست یافتی ، موفقیت یک فیلم همیشه در سینمای دنیا را بر اساس حضور چهره ها وبازیگران بزرگ سینما تضمین می کنند. ولی تو با بازیگران کم نام ونشان توانستی فیلم در خور توجهی را در معرض عموم قرار دهی
احسان عزیز
فیلم تنهای تنهای تنها سرشار است از صحنه های زیبا و پبام های بزرگی که به مخاطب می دهد . بزرگترین پیام تو که همان نفرت از جنگ و صلح دوستی ایرانیان است را همگان بر پرده سینما دیدند و از زبان شخصیت های فیلم شنیدند. تیزهوشی و نکته سنجیت را می توان در فریم به فریم این فیلم دید .
هنرمند دوست داشتنی
چه بسیار مخاطبینی که با دیدن فیلم در لحظه لحظه نمایش آن با دو بازیگر اصلی فیلمت همذات پنداری کردند و با گریه هایشان گریه می کردند و با خنده هایشان خنده ،اما دوست خوبم؛ من تنهایی سرزمین مادریمان بوشهر را در فیلم تنهای تنهای تنها بیشتر از تنهایی الگ و رنجرو دیدم !
شکی نیست که یکی از دغدغه های تو دراین فیلم و فیلم های دیگرت معرفی بوشهر بوده است . اما چه بوشهری ؟ بوشهری که من در تنهای تنهای تنها دیدم بوشهر ما نیست ، یا بهتر است بگویم بوشهر امروز ما نیست .
احسان عزیز
تا دیروز ودر فیلم های کارگردانان مرکز نشینمان وقتی فیلمسازان نا آشنا به بوشهر و فرهنگ دیرین آن با نگاهی از بالا به پائین به مردم، فرهنگ ،سبک و شیوه زندگی وحتی شغل بوشهری ها نگاه می شد غصه امان می گرفت که چرا فرزندی از فرزندان هنرمند بوشهر فیلمی نمی سازد تا بوشهر را انچه که هست بر پرده سینما نشان دهد.
ولی با دیدن فیلم پر افتخار تنهای تنهای تنها باز غصه ام گرفته که چرا ما خودمان باز در همان دام تصویر های غیر واقعی گیر افتاده ایم، تصویر های نادرستی که فیلم سازان نا آشنا به توانمندیهای بوشهر و فرهنگ غنی آن از بوشهر ترسیم کرده اند.
متاسفانه با تمام شایسته گی های افیلم باید گفت همه نشانه ها و نمادهایی را که نشانی از عقب افتادگی دارد را می توان در چهره ،رفتار وبیان کارکتر های بوشهری این فیلم دید؟
تا کی بوشهر بوشهری را باید با با لباس های پاره و مندرس نشان داد؟ تا کی محل زندگی بوشهری ها را خانه های کلنگی نیمه ویران و خشتی مربوط به حداقل صد سال پیش معرفی نمود؟ تا کی رنگ و روی همه بوشهری ها باید تیره باشد؟ تا کی باید بوشهری ها را آدم هایی کم سواد و نا آشنا به علم روز معرفی نماییم ؟
احسان عزیز
شاید یکی از دغدغه های تو معرفی بوشهر به ایران و حتی در صحنه های بین المللی بوده ،ولی در حالیکه فیلم تو در سال ۱۳۹۱ هجری شمسی در بوشهر اتفاق می افتد چرا چهره ای عقب افتاده ای از بوشهر برای معرفی از شهر نشینی بوشهری ها نشان داده می شود.تا کی برای پیدا کردن مخاطب برای فیلم هایمان باید بوشهر را فدا کنیم . تا کی برای خنداندن مخاطبان فیلم هایمان و ساخت فیلم طنز فرهنگ، ونژاد و زندگی و رنگ وچهره افراد را دستمایه قرار دهیم ؟!
چرا روس های فیلم در بوشهر سوار ماشین های شیک و آنچنانی می شوند و بوشهر های نه ، چرا کافی شاپ روس ها امروزی و شیک است و قهوه خانه های بوشهرآنچنانی ،چرا لباس پوشیدن کارکتورهای بوشهری فیلمت باید در برابر کارکتورهای روسی اینقدر اختلاف داشته دارند. چرا خانه های کارگران روسی با بوشهری ها باید زمین تا آسمان فرق داشته باشد؟
چه اسراری هست مدرسه ها و سیستم آموزشی در بوشهر را این همه سردرگم و پریشان و مضحک نشان داد. چرا بیشتر معلم های بوشهری فیلم نمی توانند در کنار قهرمان فیلم قرار بگیرند. چرا بافت منحصر به فرد معماری قدیم بوشهر را به شکل زیباتری نشان نمی دهی؟ ،یا بهتر بگویم از بناهای زیباتر و بازسازی شده استفاده نکرده ای، چرا هیچ کدام از متخصصان نیروگاه اتمی بوشهری نیستند ؟! چرا پست ترین شغل های فیلم را به بوشهری ها داده ای ؟
چرادر فیلم بر خلاف واقعیت ارتباط بوشهری ها واتباع خارجی بخصوص روس ها اینقدر دور نشان داده می شودو بدتر از بوشهری ها را در برابر اتفاقات اجنماعی پیرامونیشان( مثل صحنه ای که پدر پسر روسی برای بردن پسرش به در خانه رنجرو می آید ) این همه بی کلاس نشان می دهد؟
عبدی پور عزیز
دیگر نامه را کوتاه کنم اما کوتاه سخن اینکه خیلی خوشحالم که فیلمت که دارای صحنه های زیبا و ماندگاری نیز هست ،توانسته مورد نقد و تحسین بسیاری از منتقدین سینمایی قرار بگیرد. ودر جشنواره های مختلف موفق به کسب جایزه گردیده ولی در یک جمله و به اعتقاد من فیلم تنهای تنهای تنها به لحاظ عدم تلاش برای به تصویر کشیدن توانمدیهای استان بوشهر، قصه تنهایی بوشهر و بوشهری است .