یکم اردی بهشت: بزرگداشت سعدی
حامد غلامعلی زاده
اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان
مصلح الدین، مشرف بن عبد الله متخلص به سعدی در سال ۵۶۳ دیده به جهان گشود. در آن زمان در شیراز، اتابکان فرمان می راندند . هنگام تولد سعدی، حکمران شیراز، اتابک “مظفر الدین تکله” سومین حاکم از اتابکان فارس بود.
پدر سعدی، عبدالله در خدمت سعد بن زنگی بود که احتمال دارد شاعر به همین دلیل تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باشد.
بعد از مرگ پدرش رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال ۵۷۴ تا ۶۰۴ یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند.
سعدی در نوشته های خود، از سفرهایش به آسیای مرکزی ، هندوستان ، شام ، مصر ، عربستان ، حبشه و مغرب بدون مشخص کردن ترتیب این سفرها سخن گفته است.
میتوان چنین تصور کرد که سعدی سفرهای خود را به سمت مشرق آغاز کرده و از راه کرمان و سیستان و خراسان به بلخ رسیده است. از آنجا ناچار به جنوب شرقی رفته و از گردنه های کوه بابا خود را به بامیان رسانده و از سپس راهی هندوستان شده است.
در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکان های بازید سعدی در هند تناقص های زیادی وجود دارد. به هر صورت هنگام بازگشت از هند، او با یک کشتی بازرگانی همراه می شود و در جزیره کیش پیاده می شود. اما این پایان سفر سعدی نیست، چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز، به زیارت خانه خدا می رود. در مسیر حرکت خود به سوی شهر مقدس مکه، درصنعا توقف می کند و در این شهر ازواج می کند که حاصل آن فرزندی است که در طفولیت از دنیا می رود
به صنعا درم طفلی اندر گذشت
چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت
در این باغ سروی نیامد بلند
که باد اجل بیخ عمرش نکند
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت
که چندین گل اندام در خاک خفت
سعدی باز هم راهی سفر می شود تا شاید از اندوهی که در این شهر بر او وارد آمده رهایی یابد. عازم مکه می شود و بعد از انجام مناسک حج ، رهسپار مصر می گردد. اما به دلیل شروع جنگ های صلیبی در آنجا نمی ماند و به تونس می رود. از تونس خودش را به بیت المقدس می رساند. توقفی کوتاه می کند و سپس به سوی دمشق گام برمی دارد. در سایه امنیت و آرامش شهر دمشق، فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز بدست می آورد.
در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع ز هر گوشه ای یافتم
ز هر خرمنی خوشه ای یافتم
چو پاکان شیراز خاکی نهاد
ندیدم که رحمت بر آن خاک باد
تولای مردان این پاک بوم
بر انگیختم خاطر از شام و روم
دریغ آمدم زآن همه بوستان
تهیدست رفتن بر دوستان
دیگر زمان بازگشت فرا رسیده بود. سعدی به شیراز بر می گردد و شرح سفرها و اتفاقات و تجربیاتی که برایش پیش آمده بود را در قالب حکایات حکمت آموز و اخلاقی در دو کتاب گلستان و بوستان به رشته تحریر در آورد.
تاریخ وفات سعدی را برخی ۶۷۰ و برخی هم ۶۷۱ ه.ق اعلام کرده اند.
اگر در سرای سعادت کس است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است
پند سعدی به گوش جان بشنو
ره چنین است مرد باش و برو
سخن سودمند است اگر بشنوی
به مردان رسی گر طریقت روی