مینااحمدحسینی، کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی- دانشگاه خوارزمی تهران
چکیده:
در این نوشتار کوچک در نظر داریم نگرش های فرهنگی و پذیرش فناوری را بحث کنیم، که جوامع را به دو دسته تولید کننده و مصرف کننده تقسیم کرده و نظر ما معطوف است به کشور خودمان ایران، به عنوان یک کشور مصرف کننده فناوری و فرهنگ را اطلاعات و ارزش ها و تفکر انسان در این جامعه در نظر داریم.
کلیدواژگان: فناوری، فرهنگ،کشورهای تولیدکننده وکشورهای مصرف کننده
مقدمه:
بشر همواره در حال پیشرفت بوده و در همه اعصار، فناوری را در پیشرفت خود مورد نظر داشته است.
در اینجا فناوری به معنای مجموعه دانش ها، روشها و مهارتهایی که یک انسان برای رسیدن به اهداف مشخص شدهی خود از آنها بهره میگیرد است و فرهنگ، دانش، اطلاعات، ارزشها و تفکر انسان در یک جامعه معنا میدهد.
آثار پبشرفت فناوری بر فرهنگ حول دو محور میچرخد:
الف: جامعهای که افراد آن خود تولید کننده فناوری میباشند.
ب: جامعهای که مصرف کننده محسوب میشود، یعنی در واقع محصولات تولید شده از جوامع تولیدکننده را به مصرف میرساند.
اغلب کشورهای مصرف کننده، کشورهای در حال توسعه هستند که کشورما ایران نیز یکی از آنها محسوب میشود.
کشورهای تولیدکننده، بر طبق نیاز خود(امور مادی) به تولید و مصرف میپردازند ولی کشور ما که از طرفی در محور کشورهای مصرف کننده میگنجد و از طرفی دارای فرهنگی اسلامی میباشد علاوه بر مادیات که البته سعی کرده است در حاشیه باشد هدف نهایی خود را تقرب و بندگی خالق هستی قرار داده و برای رسیدن به آن تلاش میکند و برای گسترش فناوری، حاضر به زیر پا گذاشتن فرهنگ خود نیستند بلکه در پی تطابق فناوری با فرهنگ خود میباشند.
در هر جامعهای در وهله اول باید فرهنگ وجود داشته باشد و بعد تکنولوژی را در حیطه آن فرهنگ به کار بگیریم. البته فرهنگ در کشورهای مختلف متفاوت است و بعضی ها معتقدند ارزش های انسانی باید رعایت شود، در حالی که فناوری قابل لمس بوده و فرهنگ غیر ملموس میباشد. زیرا فناوری، فکربه جامه عمل درآمده افراد است ولی فرهنگ همان فکر اولیه محسوب میشود.
افراد کشورهای مختلف متفاوت فکر میکنند و طرز کاربرد فناوری از طرف آنان متفاوت خواهد بود.
ارزشها و نگرشهای ما فرهنگ ماست و فرهنگ ما تعیین کننده استفاده از فناوریها است. کشورهای درحال توسعه که نظر خود را بر کشور اسلامی ایران متمرکز کرده ایم، ارزشها و نگرشهای خود را از غرب و شرق دریافت نکرده است و دنباله رو فرهنگ آنان نبوده، بلکه این نگرشها را از کتاب مقدس خود قرآن کریم برداشت کرده و باید براساس آن حرکت کند در حالی که امروزه خود ما محتویات کتاب مقدس خود(قرآن کریم) را کمتر مطالعه کرده و استفاده میکنیم و ناخودآگاه میبینم که فرهنگ خودمان کم رنگ تر شده و فرهنگی ناآشنا را تجربه میکنیم و بدون اطلاعات ویژه ای فقط آن را به کار مییریم و در زندگی خود به اصطلاح پیش میرویم و هدف خود را بر روی استفاده از فناوریهای دیگران بسته و نه تنها به فکر ایجاد فناوری نیستیم بلکه کم کم فرهنگ خود را به فراموشی سپرده و فرهنگ دیگران را جایگزین میکنیم.
طبق تعریفی که از فرهنگ در اول این نوشته ارائه دادیم ارزشها باید درونی شده باشد و اگر تغییری در آن بخواهد صورت بگیرد نیز باید با اصول و هماهنگیهایی باشد و این تغییر در اصول اساسی فرهنگ نمیگنجد. حال فرهنگ به سختی قابل تغییر خواهد بود و اگر فرهنگ جامعهای بخواهد مداوم در حال تغییرات اساسی باشد نمیتوان حسابی بر روی آن باز کرد و هم چنین نمیتوان فرهنگ جامعه را به فرهنگ خود وارد کرد و یا با آن ادغام نمود زیرا در آن هنگام است که تفاوت بین فرهنگها مشکلاتی را به وجود خواهد آورد و حتی در استفاده آن جامعه از فناوری وارد شده تردید خواهد بود. و اگر آن جامعه(که در آن ادغام فرهنگی صورت گرفته است) خود نیز موفق به ساخت یا تولید یک فناوری شود این سوال مطرح میگردد که این فناوری با کدام فرهنگ تطابق دارد؟ ما به عنوان جامعهای اسلامی؛ آیا این فناوری را با ارزشها و اعتقادات دینی خود هماهنگ کنیم و آن را در این زمینه بپذیریم یا با ارزشهایی که از جوامع و فرهنگهای دیگر وارد کردهایم؟
حال باید دید آیا تفاوتی بین این دو فرهنگ در هماهنگی با فناوری وجود دارد یا نه؟ و آیا فناوری بر ارزشها و اعتقادات دینی به عنوان فرهنگ یک جامعه تاثیر میگذارد؟
تاثیرات منفی فناوری بر فرهنگ میتواند به صورت زیر باشد:
– استفاده خاص از آن فناوری و شیوه ارائه اطلاعات(استفاده ابزاری که احتمال اینکه ابزار مطابق با فرهنگ آن جامعه نباشد وجود دارد)
– ارائه اطلاعات از طریق آن فناوری که ممکن است اطلاعات خاصی که با آن فرهنگ در تضاد است را رواج دهد.
– رواج افکار و ارزشهایی که با فرهنگ آن جامعه تناسب ندارد و درونی کردن این ارزشها برای مردم آن جامعه
– برقراری ارتباط با افراد و سازمانهای مختلفی که فرهنگ جامعه برقراری این ارتباط را نمیپسندد
– مهم جلوه دادن فرهنگ جامعه تولیدکننده فناوری و ضعف تدریجی فرهنگ جامعه مصرف کننده، گرچه خود دارای فرهنگی غنیتر و متمدنتر باشد.
و تاثیرات مثبت فناوری را می توان این گونه توصیف کرد:
– استفاده از مزایای فناوری تولید شده
– استفاده فکری از فناوری تولید شده و شکل گرفتن طرحهای خلاقانه برای تولید فناوریهای جدید مطابق با فرهنگ جامعه خود
– استفاده از فناوری در جهت دستیابی به اهداف اساسی جامعه
– استفاده از فناوری تولید شده برای ثبات فرهنگ در جامعه
– بازیابی و ارائه فرهنگ و تمدن در حال فراموشی جامعه و قبولاندن این مهم به مردم جامعه که فرهنگ متمدن برای بقا و تاثیرگذاری بردیگر فرهنگها باید تلاش کند و نه تاثیرپذیری و پذیرش فرهنگهای نوپای مغایر با فرهنگ جامعه خود
بحث و نتیجه گیری
در پی ورود فناوری از جامعهای دیگر خواه ناخواه فرهنگ آن جامعه نیز به همراه فناوری به جامعه مصرف کننده وارد میشود و تاثیرات مثبت و منفی بسیاری بر روی فرهنگ پایه خواهد داشت. دانشمندان و افراد فرهنگ پایه بایستی فرهنگ جامعه خود را درونی کرده باشند و به کارکردها و مزایای آن وقوف کامل داشته باشند تا بتوانند به وقت رودررو قرار گرفتن با فرهنگی دیگر از خود استقلال رای نشان داده و از آن فرهنگ به نفع و مطابق با ارزشهای جامعه خود استفاده کنند.