حضرت عباسی ، اینم شد زندگی،
والا بخدا
میگه چته؟
خو چم نی!؟
آدم نون و آش هم گیرش نیاد تو این شهر؟!
خدمتتون عرض می کنم
آقاجان ما یه رفیق شیراز داشتیم بعد هرگزی اومده بید گناوه، شو که میخواس بخوسه، گفت میگم “سرپوز نزده” جان ،گفتی آش بوشهری خیلی خوشمزه ان ، صبح گیر میاد؟
مونم بادی تو غبغب انداختم و با افتخار گفتم ، ها! چطور گیر نمیاد. صبح یه آش بوشهری با نون سنگک بدمت که فرق آش بوشهری و شیرازی بفهمی!
عیال که صدای مو شنیده بی صدام کرد و با چشم غره گفت، چه ها ها میکنی؟
گناوه دوتا آش فروشی داره هرروزم باز نمیکنن! خو شاید صبح باز نکردن! تازه نون سنگک هم فقط یکی هس تو شهر!
گفتم نه عامو چه خبره
اما از ترس ،صبح بعد نماز صبح از خونه زدم بیرون، اول رفتم در نون سنگکی دیدم خدا داده برکت ، صف دراز ، چند دقیقه ویسادم ، دعوا شد تو صف، نا امید شدم ، گفتم برم لااقل آش بگیرم،
آش فروشی اولی بسته بید ، فوری رفتم در آش فروشی دومی، خیلی شلوغ بید ، انگاری صف برنج دولتی، مو رفتم تو صف ویسادم ، آش فروش سرش درآورد از تو پنجره دکونش و داد زد، آش تموم شد!
دنیا دور سرم گشت، زدم تو سرم ، گفت آخی آبروم رفت!
خلاصخه ایکه او روز مو نه نون سنگک گیرم اومد و نتونستم آش بوشهری سی رفیق شیرازیم بدم.
حالا حتما می پرسید، سرپوز نزده اینا چنه میگی؟
عرض می کنم خدمتتون
آقا مگه نمیگن جوونا بیکارن؟ مگه نمیگن شغل نیست؟
خب جوون های نشونشون بدین بیان آش فروشی بزنن، بیان نون سنگکی بزنن، بیان هزار خدمات دیگه ای که تو شهر نی راه بندازن و پول دربیارن، عامو همه که نباید دکتر مهندس بشن، همه که نباید اداری بشن، همین شغل های کوچیک و مهم را جور کنید برای جون ها، هم تو شهر خدمات زیاد میشه، هم جوون ها بیکار نمیمونن!
من نمیدونم مسولین شهر چه میکنن!؟
خب یه کم تکون بدین خودتون رو، میفهمید چقدر از مردم برای گرفتن بعضی خدمات دم دستی و کوچیک که میتونه تو گناوه اشتغال زایی کنه ، میرن بوشهر و شیراز و حتی بهبهان و برازجان؟!!
این که دیگه انتخاب شهردار نیست ، سختتون باشه!
میخاین چارتا آش فروشی راه بندازین دیگه!
والا بخدا
م. سرپوزنزده
