عبدالکریم نیسنی- صدای بندر –حکایت مطبوعات بندر
آن روز که بندر صدایش تا روستای پوزگاه هم نمی رسید ، شهر پل ارتباطی نداشت از آسفالت توی شهر و آب و برق قابل دسترسی خبری نبود، پیرامون شهر رودخانه به دریا می رسید برای خروج از شهر بایستی در زمستان و تابستان به گدار خرگوشی و آب شور می زدی.
روزی مردم روستای شول بخاطر اینکه صدای مظلومیت مأمورین خراج گیر و باج گیر را به گوش مسئولین رده های بالا در تهران، شیراز و بوشهر برسانند برای زدن یک تلگراف و تعیین تکلیف خود به درب پستخانه واقع در نوروزآباد رفتند و با زدن چادر در آنجا بست نشستند تا بتوانند پاسخ تلگراف را در مدت بیش از یکماه دریافت نمایند. اما با همه انتظار، پاسخ را با آمدن سرهنگ ژاندارمری برای جمع کردن چادر و متفرق شدن آنها دریافت کردند. در آن روزها اطلاع رسانی بوسیله ی پیک یا مطبوعات به سختی صورت می گرفت، روزنامه ها دو هفته بعد از تهران و بوشهر به بندر می رسید. بعضی وقت ها خبری مثلاً از بی برقی شهر و نبودن جاده برون شهری توسط تنها نماینده کیهان و اطلاعات یعنی غلامرضا حقیقت و شیخ رسول مقاتلی (شاهنده) در نشریه چاپ می شد که احدی به آن توجه نمی کرد. اما امروزه می بینیم که شهر صاحب یک فرهنگ عمومی روزنامه نگاری و خبرگزاری شده، تعداد مطبوعات محلی در شهر جایگاه ویژه ای به خود گرفته اند، دیگر صدای بندر را از پوزگاه نمی شنوند، بلکه سریعاً نکته و نظرات مردم و مسئولین از طریق دیجیتالها سرازیر مراکز مهم خبری و سپس بر صفحات هفته نامه های شهر نقش می بندد تا صدای راستین مردم بندر خود باشند و در مقابل رسالتی که نسبت به مردم شهر بر دوش دارند بخوبی عهده دار شوند.
امید است صدای بندر محمد مظفری بتواند ویترین خود را به گونه ای از مسائل شهری چیدمان کند و انتخاب نماید که مخاطبین به اصالت، صداقت و امانت و ابتکار روزنامه ای دست اندرکاران صدای بندر که صدایش خواندنی و شنیدنی است پی ببرند.
باشد که تلاش محمد مظفری چهره ی نام آشنای تئاتر بوشهر و همچنین سایر همکاران وی پرثمر واقع گردد.